۱۱ آذر ۱۳۸۵

کار گروهی !!!!!!!!!ا

بعضی آدمها اعصابم رو خورد می کنند. یه گروه کوچک تنبور نوازی داریم به نام " دست افشان ". پنج تا تنبوریم،یه دف، یه خواننده. خدا رو شکر همه هم با هم، هم حل و هم حس و حالیم. یه اجرا رفتیم. خیلی خوب بود. توی همون فرهنگسرای گز. بعدش تصمیم گرفتیم قطعات کاملا جدیدی رو کار کنیم. هر کس سرپرستیه یکی از قطعاتی رو که بهش مسلطه به عهده بگیره، که مقام و مسئولیت بین همه تقسیم بشه و کسی به سرپرستیه فلانی چشم نداشته باشه. گفتیم گروه در نهایت دمکراسی پیش بره و سر هر موضوعی باهم مشورت کنیم. یکی هم شد مسئول هماهنگی تمرینها..از شانس خوب من سرپرستیه اولین قطعه به من افتاد. هنوز اولین قطعه رو تموم نکرده بودیم که یکی از بچه ها جا زد. گفت قطعه سخته، آسونش کردم، نتش رو نوشتم دادم بهش. گفت سرپرست حالیش نیست، باید از استاد بپرسیم، یه چیزی کار کنیم که استاد به یکی درس داده باشه !!!! اتفاقا اصلا قطعه ی سختی نبود. کار می برد و کمی تمرین می خواست. در ثانی سرپرست بدبخت ، قطعه رو قبلا کار کرده بود و استاد کار رو تایید کرده بود. نمی دونم بعضی مردم چطوری زندگی می کنند. هی از این شاخه به اون شاخه می پرن. یعنی نه تنها نمی دونن چی می خوان بلکه هیچ انگیزه ی جدی برای زندگی ندارن. ولی خوب این رو که نمی گن، می گن کار از حد ما پایینتره. می گن ما اونقدر تواناییم که اینها بچه بازیه. یکی نیست بهشون بگه ....

۲ نظر:

ناشناس گفت...

omid varam hes-o hal-e gorouhetoon kharab nashe.

ناشناس گفت...

manam omidvaram gorooheton doros hesabi pa begire va hatta bishtar az in ham beshin.man ke kheili lezat mibaram az sedaie tanboor makhsosan vaghti ke chan taie navakhte beshe. engar hame ye jooro ye rang mishan va navaie az too deleshon miad biroon.