۲۵ اسفند ۱۳۸۵

fire 2

Free Image Hosting at allyoucanupload.com





Free Image Hosting at allyoucanupload.com

چهارشنبه سوری و آتش که چشم را خیره می کند و به نهایت زیباست

تا به حال آتیش رو به این زیبایی ندیده بودم

Free Image Hosting at allyoucanupload.com

۱۷ اسفند ۱۳۸۵

هنوز در فکر آن کلاغ ام

هنوز
در فکر آن کلاغ ام در دره های یوش:
با قیچی سیاهش
بر زردی برشته ی گندم زار
با خشخشی مضاعف
از آسمان کاغذی مات
قوسی برید کج
و رو به کوه نزدیک
با غارغار خشک گلویش
چیزی گفت
که کوه ها
بی حوصله
در زل آفتاب
تا دیرگاهی آن را
با حیرت
در کله های سنگی شان
تکرار می کردند.
* * *
گاهی سوال می کنم از خود که
یک کلاغ
با آن حضور قاطع بی تخفیف
وقتی
صلات ظهر
با رنگ سوگ وار مصرش
بر زردی برشته ی گندم زاری بال می کشد
تا از فراز چند سپیدار بگذرد
با آن خروش و خشم
چه دارد بگوید
با کوههای پیر
کاین عابدان خسته ی خواب آلود
در نیم روز تابستانی
تا دیرگاهی آن را باهم
تکرار کنند؟

"
شاملو , شهریور 1354"

۱۴ اسفند ۱۳۸۵

کلاغ

Free Image Hosting at allyoucanupload.com

تا به حال به زندگیه کلاغها فکر کردين؟ تا حالا دیدین یکی توی خونش از کلاغ به عنوان یک پرنده یا حتی یک حیوان خانگی نگهداری کنه. تا حالا دیدین محیط زیستیها نگران کلاغها باشن و یا از حقوق کلاغها دفاع کنن؟اصلا چه حسی نسبت به کلاغها دارین؟

بچه که بودم قصه ها یا شعرهای زیادی راجع به کلاغ برام می خوندن. مثلا:

· کلاغی که از قیافه ی خودش راضی نبود و مرتب حقه هایی بکار می برد که زیبا بشه. مثلا به خودش پر طاووس وصل می کرد یا خودش رو رنگ می کرد.
· کلاغی که می خواست راه رفتن کبک رو یاد بگیره, راه رفتن خودش رو هم یادش رفت!
· داستان معروف روباه و زاغ
· داستان 6 جوجه کلاغ و یک روباه و ...

و یا :
· کلاغه می گه قار قار, پاشو برو سر کار
· کلاغه می گه قار قار, مامانش میگه زهرمار, باباش میگه ولش کن, چادر سیا سرش کن, از خونه بیرونش کن.
· . . . ماهی ها تا می بینن, کلاغو , به زیر آبها می رن, کلاغ شیطون میشه بور و پشیمون.
· .... هوا شده کمی سرد. روی زمین پر از برگ, کلاغها قار قار میکنند, مردمو بیدار می کنن.

یا :

· فلان چیز سیاهه مثل پر کلاغ
· فلان خبر یک کلاغ چهل کلاغ شده
· فلان چیز رو کلاغه خبر داد
· کلاغه می خواست راه رفتن کبک رو یاد بگیره, راه رفتن خودشم یادش رفت!

به جز " 6 جوجه کلاغ و یک روباه " توی هیچ کدوم کلاغ نقش خوبی نداشت. همیشه خبر رسانه یا شومه یا نشون دهنده ی سرما و زمستونه و یا ... .
یکی می گفت کلاغها حداقل 100 سال عمر می کنند و تا 300 سال هم ممکنه عمر کنند. رقمی که برای ما قابل تصور نیست. یعنی یک چهارم هزاره و این رقمه باورکردنی ایست. شاید برای همین همیشه نقش خبرچین رو داره, برای چیزهایی که می دونه و ما ازش بی خبریم, چیزهایی که دیده و ما ندیدیم. شاید برای این رمز و راز و برای این سکوت و دردی که در صفیرش نهفته است شوم و نا خوشایند به نظر می یاد. دیدین وقتی یکی از کلاغها می میره بقیه چه غوغایی به پا می کنند؟ شنیدین آدم و هوا رسم زندگی رو از کلاغها یادگرفتند؟ نمی دونم ولی هرچی که هست, فکر می کنم کلاغها موجودات تنها و مرموزی هستن. شما چی فکر می کنید؟