۲۰ شهریور ۱۳۸۷

دوستی های سه نفره


تا به حال دوستی سه نفره ای را تجربه کرده اید؟
دوستی های سه نفره همان قدر که می توانند شیرین و دوستداشتنی باشند، می توانند سخت و طاقت فرسا و جنگ آفرین باشند.
از بچه گی دوستی های سه نفره ی زیادی را تجربه کرده ام و اغلب در صلح و دوستی و سرخوشی گذشتند.
ولی هستند روزهایی که در حسادت به یکدیگر و قهر و دعوا گذشتند.
هستند روزهایی که با کنار کشیدن و یک گوشه نشستن و بغض کردن گذشتند.
هستند روزهایی که حس می کردم مورد تمسخر آن دو نفر دیگر قرار گرفته ام و یا رازی هست که از من پنهان می شود و چه حس بدی داشت.
خوب که فکر می کنم و دوستی های سه نفره ام را به یاد می آورم، تفاوتی بین آنهایی که در صلح بوده و آنهایی که در جنگ بوده می یابم. در گروه دوم انگار چیزی کم است، چیزی مثل ...... مثل علاقه ی مشترک به یک کار. یعنی هر سه نفر در یک زمینه ی مشترک تفاهم نداریم، زمینه ای نیست که بتوانیم سه نفری از آن لذت ببریم. اشتراک دو به دو داریم و اشتراک سه نفره مان تهی ست. گرچه به شخصیت هر سه نفرمان هم بستگی دارد، بعضی از آدمها هستند که از لج دیگران را در آوردن لذت می برند یا از این که حس حسادت را در دیگران برانگیزند. در این صورت فکر کنم بهتر است قید دوستی سه نفره را بزنیم یا یک جوری با مسئله کنار بیاییم. گاهی وقتها هم هست که خودت در دوستی احساس می کنی کم دیده می شوی. این هم از جمله مواردی ست که باید خودت با خودت کنار بیایی.
نظر شما چیست؟ چطور می شود یک دوستی سه نفره ی خوب داشت. نه دوستی که از اول خوب شروع شده، چطور می شود یک دوستی سه نفره ی معیوب را لذت بخش و دوستداشتنی کرد؟

۱۴ شهریور ۱۳۸۷


کارگاه دو روزه ای در باغ پردیس توسط آقای نادعلیان برگزار شد. کارگاه پیرامون هنر محیطی بود

در این دو روز، چیزای زیادی یاد گرفتم. روز اول اصلا نتونستم کار کنم، ولی روز دوم با کمک رزا دوست جدیدم- که نقاشی خونده بود- شروع به خلق کار جدیدی کردیم که همه چیزش از ایده تا مصالح ابتکار خودمون بود. کاری که می بینید با کاری که قصد انجامش رو داشتیم زمین تا آسمون فرق می کنه، البته مواد و ایده همونه ولی اجراش بسته به شرایط تغییر کرد، چون هم مصالح کم داشتیم ، هم وقت. اینکه بتونی نحوه ی اجرا رو تغییر بدی ولی ایده حفظ بشه کار خیلی سختی بود.
در ضمن کار نردبان و چوبها که پشت کار من و رزا هست ، کار آقای امیری ست
برای دیدن کارهای دیگر می توانید به زودی به این آدرس مراجعه کنید:
http://landart-nei-labak.blogspot.com/

عنوان کار رو این شعر انتخاب کردم:ا

"مرا گويي ترا با اين قفس چيست، اگر مرغ هوايي
من چه دانم"


عکس از زیگنه ملر


عکس از نوشین نفیسی




عکس از نوشین نفیسی


مرا گويي چه مي جويي دگر تو وراي روشنايي، من چه دانم

مرا گويي ترا با اين قفس چیست اگر مرغ هوایی ، من چه دانم