۰۴ آذر ۱۳۸۵

حسودی

این دوره پنج شاگرد دارم. دوتا پنج ساله، یه شش ساله و دو تا 10 ساله. بچه کوچیکا خیلی دوستداشتنی اند. البته هر کدوم مشکلات خاص خودشون رو دارن. فرزانه از همه کوچکتره. اول که اومد توی کلاس خیلی مضطرب بود. مدام اشک توی چشمهاش بود و لبخند بر لب! انگار دوست نداشت گریه کنه ولی دست خودش نبود. مامانش تا مدتها میومد توی کلاس می نشست. من هم بهش حق می دادم. اولین تجربه ی کلاس رفتنش بود. ولی حالا باید ببینیدش، با اون چشمهای همیشه مضطربش، با یک کیف کوچک که شبیه به لاک لاکپشتها ست میاد کلاس وبا لبخندی بر لب. می گه: "خاله امروز مامانم رفته خونه به کاراش برسه، شب داییم میاد دنبالم." و از شنیدن اینکه بهش می گم معلومه خیلی بزرگ شدی، چشمهاش برق می زنه. بچه ی فوق العاده دوستداشتنییه. خوش استعداده. ریتم رو خوب درک می کنه و آهنگ رو خوب حفظ می کنه. با انگشتهای کوچیکش که به اندازه ی سوراخهای فلوتش هم نیست، سعی می کنه فلوت بزنه و خوب از فلوت صدا در میاره. من هر جلسه از این همه هوش و البته علاقه غافلگیر می شم. یکی دیگشون خیلی بازیگوشه و البته لوس. بچه ی تپل و بامزه ایه. ولی یه جور عجیبی خیال پردازه، و اصلا سرکلاس حواسش به درس نیست. گرچه اون هم ریتم رو خیلی خوب درک میکنه و خوب آهنگ رو روی تمپو نگه می داره. برای یه بچه ی 5 ساله بی نظیره. ولی بعضی وقتها واقعا در می مونم که باهاش چیکار کنم. به مرضیه ی 6 ساله حسودی می کنه. همش با مضراب می زنه روی ساز اون یا بهانه میاره که مرضیه جای من نشسته. واقعا می مونم چی بهش بگم. چند بار مجبور شدم دعواش کنم. گرچه وقتی ساز می زنه خیلی تشویقش می کنم، ولی می ترسم از کلاس دلسرد بشه. واقعا نمی دونم چه جوری از این حسودی دورش کنم. شما چی پیشنهاد می دین؟

۳ نظر:

ناشناس گفت...

یه قابلیت که مخصوص اون اه درش پیدا کن و مرتب ببت این قابلیت تشویقش کن و بهش بگو که خیلی پیشرفت کرده.این پیشنهاد من اه

Kousha گفت...

man ba tadris-e goroohi aslan tajrobe-i nadaram (age dorost fahmide basham, in kelas-e gorouhi-e!)

Be nazar-e man 5 sale ha ba 6 sal-e ha motafavetan, va khob albate 5 sale ha ba ham ham motafssvetan. amma kollan bayad sakht bashe ke 10 va 5 va 6 sale ba ham to yek kelas bashan.

If you have ever heard Gamelon music, where every one can have an equally musical role but at their own level of training,something to consider.

masalan, age ahang-e gorouhi mizanin, momken-e baray-e in pesar jaleb bashe ke mas'oul-e rhythm beshe...

I don't think it's necessary for every one to do the same thing. I teach each of my students a different way. A different book, different songs, games etc.

There are some strategies in keeping them interested for the younger ones, (again not sure if it works in group...)

masalan, man ba'zi vaght-ha ke mibinam havase shagerd part mishe, ja-moon ro ba ham avaz mikonim "to moallem sho, man shagerd"... eshtebah kon, ba'd beheshon begu ke dorost-esho bet neshoon bedan....

چشمه گفت...

پیشنهادهای جالبیه. تشویق، افراد مختلف – کتابها و بازیهای مختلف و تو معلم- من شاگرد. جالبه. البته توی کلاسهای جمعی مسئله کمی متفاوته. کلاس دو قسمته. 45 دقیقه فلوت، 45 دقیقه پارتیتور کار می کنیم. سازها فلوت، بلز، سیلفونها و متالفونها، سنج و تبل و مثلث و ... هست. هر کدام از بچه ها یکی از سازها را می زنند و در هر قطعه جای بچه ها عوض می شود. البته من اصراری ندارم همه بتوانند بلز یا سیلفون یا ... را بزنند ولی خوب همه باید بتوانند نت بخوانند و ریتم را درک کنند و البته هر کس فلوت می زند باید پیشرفتش با کلاس همراه باشد. مشکلی کار همین است. همراه با کلاس، اگر عقبتر باشد کار سخت می شود.
ولی با پیشنهاداتتان فکرهایی به سرم زده. ممنون.