۱۸ تیر ۱۳۸۷

آیا دوباره متولد می شدی؟


- هنوز نفهمیدم چرا بعضی ها از تولدشون ناراضین. یعنی من با تولدم هیچ تاثیر مثبتی توی دنیا نذاشتم؟ یعنی تولد من و وجود من برای دیگران هیچ فرقی با عدم وجودم نداشت. یعنی همین که در مسیر زندگیم حتی دو روز هم که شده با انسانهای نازنینی آشنا می شم و ازشون چیز یاد می گیرم و از بودن باشون لذت می برم به همه ی اون چیزهایی که از دستشون می دم نمی ارزه، حتی اگه یکی از اون چیزها خود همین انسانها باشن؟ انسانهایی که می رن ولی تاثیرشون توی زندگیم باقی می مونه، برای همیشه. یعنی دیدن طبیعت با همه ی زیباییش ارزش تولد من رو نداشت. حتی اگه زیبایی ها فانی باشن. حتی اگه درخت ها خشک بشن و ماهی ها بمیرن، دیدن یک منظره ی زیبا ارزش تولد من رو نداشت؟؟؟؟؟؟؟ نمی دونم ولی من که هیچ چیز هم نبود به خاطر دیدن سبزی چمن ها و طراوت درختان و زیبایی گل ها، به خاطر دیدن خورشید و به خاطر بوی دریا، حاضرم یک بار دیگه بدنیا بیام ، با وجود تمام سختی ها و ناکامی ها و بی رحمی های زندگی.

هیچ نظری موجود نیست: