۱۲ آبان ۱۳۸۶

قیصر امین پور

یادش بخیر

Free Image Hosting at allyoucanupload.com

از درسهای دبستان چیز زیادی به یاد ندارم، جز چند تصویر، شعر و داستان از کتاب فارسی. کتاب فارسی برایم شیرین ترین و بهترین درس بود و نام قیصر امین پور در آخر روز برایم کلمه ی پیروزی.!!! راه می رفتم و هر بیت را حفظ می کردم.

غنچه با دل گرفته گفت:
زندگی
لب زخنده بستن است
گوشه ای درون خود نشستن است
گل به خنده گفت
زندگی شکفتن است
با زبان سبز راز گفتن است
گفتگوی غنچه و گل از درون با غچه باز هم به گوش می رسد
تو چه فکر می کنی
کدام یک درست گفته اند
من فکر می کنم گل به راز زندگی اشاره کرده است
هر چه باشد اوگل است
گل یکی دو پیرهن بیشتر ز غنچه پاره کرده است!

شعر را از اول تا آخر از حفظ می خواندم و اگر موفق می شدم بدون وقفه و اشتباه، یک دور کامل آن را بخوانم، آخرین کلمه ، نام شاعر بود. و اغلب قیصر امین پور بود. آن روزها چه حرصی می خوردم از این قیصر امین پور که این همه شعر گفته است!!
یادش بخیر.

هیچ نظری موجود نیست: