۲۲ فروردین ۱۳۸۶

دوراهی

سر دو راهی
یه قلعه بود
یه خشت از مهتاب و یه خشت از سنگ
سر دوراهی
یه قلعه بود
یه خشت از شادی و یه خشت از جنگ
سر دوراهی
یه قلعه بود
دو خشت از اشک و دو خشت از خنده
سر دو راهی
یه قلعه بود
سه خشت از شغال و یه خشت از پرنده
احمد شاملو
تاحالا بر سر دوراهی قرار گرفتی؟ حتما بارها ,برای انتخاب لباس, برای انتخاب اسباب بازی, ولی اولین باری که به طور جدی سر دوراهی قرار گرفتی کی بود؟
اولین دوراهی من, در سن 6 سالگی بود. برای انتخاب یک ساز تخصصی. بین تار و ویولن، تار را انتخاب کردم. نتیجه ی اولین انتخابم, دو سال تار زدن بود و بعد از دو سال ترک آن برای همیشه. تار زدن را ترک کردم و ویولن زدن آغاز شد. شروعی در پی پایانی. بعضی اوقات با خودم فکر می کنم اشتباه کردم. اگر تار را ادامه داده بودم . . . . آره, اگر تار را ادامه داده بودم, یک دوره از زندگی ام به کل تغییر می کرد. یک سری از دوستانم, یک سری از موقعیتهایم, یک سری از احساسهایم. نمیدانم بهتر بود یا بدتر, این دوراهی از آن دو راهیهایی نبود که یکی به جادوگر و ماجراهای خطرناک و یکی به فرشته ی مهربان و بهشت ختم شود. این دو راهی فقط ابتدای راه بود, فقط چند قدم و بعد . . . . بعدش من بودم و دوراهی های بعدی!! دوراهی از پی دوراهی. فرصت برای انتخاب فقط یک لحظه بود و همه چیز به آن لحظه بستگی داشت. وقتی بچه ای این شانس یا بدشانسی را داری که بعضی اوقات دیگران برایت انتخاب می کنند و پیامدهایش را, حداقل پیش خودت, از چشم آنها می بینی. بزرگتر که می شوی, مجبوری خودت انتخاب کنی. تنها. بدون اینکه کسی بتواند برایت تصمیم بگیرد. آن وقت است که پیامدهایش را نمی توانی از چشم کس دیگری ببینی. همین خط بی انتهای پیامدهاست که بعضی اوقات انتخاب ها را به عقب می اندازد و فرصتها به آرامی, بی آنکه حتی ببینیشان, از دست می روند. دوراهی هایی که بعضی اوقات تو را از راه رفتن باز می دارد. دو راهی هایی برای انتخاب یک دوست, برای انتخاب جایی برای زندگی , برای انتخاب شیوه ای برای زیستن. دوراهی هایی که بعضی اوقات تو را از راه رفتن باز می دارد.


۵ نظر:

ناشناس گفت...

manam etefaghan avalin dorahim sare mosighi bod.kelase chaharome dabestan bodam, be marhale ye entekhabe saz reside bodam v motasefane khonamon dor bod,zemeston bod va hatmanam yeki baiad miovord o mibordam va injori bod ke man be ejbar az mosighi das keshidam. hala ham ke forsatesh hast saze morede alagham ro ham darim khodam hemat nemikonam vali hanozam ke hanoze ba tasof o gham az on roz e kazaii harf mizanam ke age shode bod man alan 10 sal bod saz mizadam.hey... hala rastesh ro bego sare do rahi ye ezdevaj gharar nagerefti?:)

Unknown گفت...

یکی از اولین دوراهی های زندگی من هم در انتخاب ساز بود. از یک طرف اکثر کسانی که دستی در موسیقی داشتند می گفتند که خانه ای که در آن سنتور و سه تار است یک تنبک کم دارد و بابا هم با تنبک نواختن من موافق بود. از طرف دیگه، هم آقای کیوان به مامان گفته بود که من برای نوازندگی ویولن خوب هستم و هم مامان دوست داشت شخصیت موسیقایی من پیش آقای کیوان شکل بگیره و بزرگ شه . جالب اینکه از یک طرف من به سمت تنبک کشیده شدم و از طرف دیگه اکثر وقتا که پگاه می رفت پیش آقای کیوان من هم خودمو وعده می گرفتم و با پگاه و مامان می رفتم و در نتیجه آقای کیوان نقش زیادی در شکل گیری شخصیت من داشت و الان هم بهترین دوستهام در زمینه موسیقی، همه نوارنده ویولن هستند(حتی بهترین دوستی که در دانشگاه پیدا کردم هم نوارنده ویولن است). البته اگه اون زمون که شروع کردم کلاس ارف و موسیقی کودکان در اصفهان بود و یا حداقل می تونستم صدای همه سازها را گوش کنم و بعد انتخاب کنم، فکر می کنم وسط این دوراهی می زدم تو خاکی و کمانچه را انتخاب می کردم.

چشمه گفت...

راستش رو بخوای سر دو راهی ازدواج قرار گرفتم ولی به قول پیام زدم تو جاده خاکی. بی خیال این حرفا.

پیام:
از اینکه هر از گاهی به وبلاگم سر می زنی و چیزی می نویسی ممنون.

ناشناس گفت...

daghighan doros migi. age adam dar lahze tasmim begire mitoone begzare vali age goft bikhial va hatta faghat ye kam tardid kard mishe mese man ke felan sare in 2rahi gir kardam va mese khenga faghatr neshastam sare jam va tekoon ham nemikhoram. az in 2 ta neveshtat kheili khosham oomad.ye jooraiee har 2tash fekraye man ham bood va zehnam alan kheili dargire inhas. dar morede matlabe motzart bayad begam jedi zendegie kheili az maha ro baghie khaste ya nakhaste taiin mikonand. kheili az adamaye bozorg va hatta kheili az adamaye koochik. nemidoonam chi mishe bazia mitoonan khodeshoono az in anboohe adamaye dor o bar biroon bekeshan va vaghean oon chizi bashan ke bayad bashan va oon chizi beshan ke bayad beshan. vali kheili vaghata ham be khodam migam belakhare adam bayad enghad adamaye dige bebine va azashoon chiz yad begire ke baad khodesh entekhab kone ke chi mikhad bashe.
mibini hamash 2 rahi vojood dare va man ham harvaght ye 2rahi baran sajhte migam BIKHIAL

ناشناس گفت...

mamnunam