۱۹ شهریور ۱۳۸۶

چه شب ها و روزهایی بود

چه شب ها و روزهایی بود. پر استرس و پر تنش. بعد از یکسال تمرین بالاخره روزی که منتظرش بودیم فرا رسید. گرچه واقعا روزهای پر تنشی را از سر گذراندیم، روزهایی که فراموش نمی شود. روزهایی که لذت دور هم ساز زدن را از بین برده بود، روزهایی که به سادگی، تمام زحمتها و تلاش ها و تمرین ها نادیده گرفته می شد، از تمام رفتن ها و آمدن ها و از تعطیلی روزهای جمعه زدن ها و به فلان گردش نرفتن ها گرفته تا فلان امتحان را با فلاکت دادن و سرمای پلاتو و گرمای طاقت فرسای روزهای تابستان را تحمل کردن.
ولی اجرای روز آخر تمام سم آن روزها و آن برخوردهای بی انصافانه و آن حرفهای اعصاب خرد کن را از روحمان خارج کرد و تمام تاریکی آن روزها را روشنایی بخشید.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

salam cheshmeye aziz
vaghean khoshhal shodam va lezat bordam az inke be in khubi ejra kardin va kheili khoshhalam az inke belakhare tooye hamoon rahi ke doos dari ghadam gozashti va be khateresh az kheili chiza gozashti va nataijasho ham didi. be omide movafaghiat haye bishtar va bozorgtar.

ناشناس گفت...

saeed jan,
az hamrahi ha va tashvigh haye shomast ke man dar raham mosamam tar mishavam,